• وبلاگ : آرامش ابدي
  • يادداشت : من بي امان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلاممممممممممممم

    وب خوشملي داري

    حتما بهم سر بزن

    + مرتضي 

    ما در ديار عشق و جنون سر سپرده ايم

    زنگ خرد زآينه ي جان سترده ايم

    در بحر عشق اگر همه جوياي ساحلند

    ما کشتي وجود به طوفان سپرده ايم...

    + ش 
    هر گاه دلم رفت تا محبت کسي را به دل بگيرد،
    تو او را خراب کردي،
    خدايا، به هر که و به هرچه دل بستم،
    تو دلم را شکستي،
    عشق هر کسي را که به دل گرفتم،
    تو قرار از من گرفتي،
    هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم،
    در سايه اميدي، و به خاطر آرزويي،
    براي دلم امنيتي به وجود آورم،
    تو يکباره همه را برهم زدي،
    و در طوفان هاي وحشتزاي حوادث رهايم کردي،
    تا هيچ آرزويي در دل نپرورم
    هيچ وقت آرامش و امنيتي در دل خود احساس نکنم...
    تو اين چنين کردي تا به غير از تو محبوبي نگيرم
    و به جز تو آرزويي نداشته باشم،
    و جز تو به چيزي يا به کسي اميد نبندم،
    و جز در سايه توکل به تو، آرامش و امنيت احساس نکنم...
    خدايا ترا بر همه اين نعمتها شکر مي کنم."

    شهيد چمران
    + هنگامه 

    رام كنندگان حيوانات سيرك براي مطيع كردن فيلها از ترفند ساده اي استفاده مي كنند.زماني كه حيوان هنوز بچه است، يكي از پاهاي او را به تنه درختي مي بندند. حيوان جوان هر چه تلاش مي كند نمي تواند خود را از بند خلاص كند اندك اندك اي عقيده كه تنه درخت خيلي قوي تر از اوست در فكرش شكل مي گيرد.وقتي حيوان بالغ و نيرومند شد ،كافي است شخصي نخي را به دور پاي فيل ببندد و سر ديگرش را به شاخه اي گره بزند. فيل براي رها كردن خود تلاشي نخواهد كرد

    پاي ما نيز ، همچون فيلها،اغلب با رشته هاي ضعيف و شكننده اي بسته شده است ، اما از آنجا كه از بچگي قدرت تنه درخت را باور كرده ايم، به خود جرات تلاش كردن نمي دهيم،

    غافل از اينكه براي به دست آوردن آزادي ، يك عمل جسورانه كافيست